محمدمحمد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

خاطرات بالام

ببخش دیرشد.......

1392/8/7 21:56
نویسنده : مامانی
406 بازدید
اشتراک گذاری

محمدم ازاینکه این قسمت ازخاطرات و عکساتو دیرتر تو وبلاگت

گذاشتیم مامانی رو ببخش.

چون مامانی سرش این روزا خیلی شلوغ بود آخه مامان کارمند

داشتن این دردسرارو هم داره.

 

تابستان 92 برات خیلی خوب خوش گذشت چون یا تو استخرت آب بازی

میکردی یا به پارک وشهربازی میرفتی وسرگرم میشدی یا به مسافرت

میرفتی ......

 

 

 

یه دوش آب گرم بعد از آب بازی تو استخر

 

 

 

 تولد امیرحسین توباغ عمو بهمراه مبین و ......

 

تابستون و توب بازی در شهربازی

 

 یه بازی که ازهمه بیشتر دوس داشتی سرسره بازی

میگفتی زوو زوو زوو ..........

 

تعجبتصاویر باورنکردنیتعجب

یه عادت بدی که داشتی این بود که خوب غذا نمیخوری

یا اصلا نمیخوردی

و

این رفتارت همه رو خسته میکرد والان که 19 ماهته فقط شیرمیخوردی

و این تصاویری که گرفتیم جزو شکار لحظه ها بود

اونارم مزه مزه میکردی

تعجبمثلا درحال پیتزاخوریتعجب

 

در حال بستنی خوری درتالار ماریانا ولی تقریبا بستنی رو دوس داشتی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

پیریکلی مارال
14 مهر 92 20:31
سلام داداش گلم. خیلی وقت بود که نمی دیدمت. ماشاللاه مردی شدی برای خودت. به آبجی مارالت هم سر بزن.منتظرتما داداشی