محمدمحمد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات بالام

شگفتن این نوگل زیبا،دردشت زیبای مهربانی هاتان مبـــــارک

درست یک هفته مونده به تولد بالام ، من وبابایی پیش دکترم (دکترعباسعلیزاده) رفتم تا روز عمل را تعیین کنند که دکتر بدلیل مسافرت های عیدنوروز خواست که بعد ازتعطیلات یعنی پنجم فروردین تعیین کند. ولی ما بادکتر صحبت کردیم که اگه موافقت کند قبل از عید و رفتن به مسافرت روز عمل راتعیین کند.چون آخه ماعجله داشتیم بالام قبل ازعید بدنیا بیاد وعید نوروز را درکنارهم جشن بگیریم. چون ٣٧هفته جنین تمام نشده بود مخالفت میکرد ولی بعد ازمشورت باچند دکتر دیگر، دکترا پیشنهاد  کردند که مشکلی نیست. بالاخره روز ٢٣اسفند ١٣٩٠ را روز عمل تعیین کرد. اینم آخرین سونو   بالاخره من دوشنبه دریکی ازروزهای برفی وزمستانی با بابایی دربیمارستان...
24 اسفند 1391

یک ماهگی

اینم استخری که عمو جونش خریده بود که واسه شناکردن محمد بالام عجله داشت. ...
24 اسفند 1391

دو ماهگی

اینم لباسای قشنگی که خاله جون ازمشهد گرفته بود.  روز تولد مامانی روز نایب قهرمانی تیم محبوبمان تیراختور   اینم واکسن دوماهگی محمد بود   دراین روز بخاطر تشکر وقدردانی ازدکترمون(خانم دکترعباسعلیزاده) به همراه گل وشیرینی واین عکسی که بابایی روی لیوان زده بود پیش دکتر رفتیم و دکترمان ازاین هدیه خیلی خوشحال شد دکترجون دستت دردنکنه ...
24 اسفند 1391

پنج ماهگی

اولین آبنباتی که خودت تو دستت گرفتی نوش جان روز عیدفطر ومراسم خرید خاله جون به چی میخندی؟/ زیارتگاه میر قیلیش بابای یکان کهریز باغ باباجون که مردادماه خریده بود قدم محمدم همش خیروبرکته وما هرجمعه همگی اونجا میرفتیم محمد و نی نی لای لایش ...
24 اسفند 1391

هفت ماهگی

  چه تیپی زده باعینک دیردی چقدر بهت میاد اینم لباسایی که بابایی از ترکیه خریده بود اینم اولین باری که به تنهایی خودش ایستاده اینم تولد5 سالگی امیرحسین به همراه علی ومحمدجان تولدت مبارک امیرحسین که محمد کادو واسش هواپیما خریده بود. ...
13 اسفند 1391